پنهان نگاری

پنهان نگاری روشی است برای مخفی کردن پیام فوری که تنها فرستنده و گیرنده پیام از وجودش آگاه باشند. این روش، تدبیری جدید نیست. مثلا در یونان باستان، پیامی را روی سر تراشیده شده برده ای خال کوبی می کردند.پس از بلند شدن موهای برده، پیام خال کوبی شده، پنهان می شد و گیرنده می توانست به راحتی آن را با تراشیدن دوباره سر برده، آشکار کند. اما از دوران یونان باستان تا امروز، این روش پیشرفت کرده است. پنهان نگاری دیجیتالی که توسط جاسوسان روس استفاده می شد، براساس یک فناوری تغییر دقیق در عکس برای پنهان کردن پیامی خاص طراحی شده بود. چنین فرایند پردازش عکس برای پنهان نگاری بسیار مبتکرانه بود .کامپیوتر ها به ازای هر عنصر تصویری قابل اندازه گیری با واحد پیکسل در عکس، یک عدد به عنوان ارزش رقمی براساس میزان رنگ های قرمز، سبز و آبی در تصویر اختصاص می دهند. پیام مخفی نیز که به صورت یک تکه متن می آید، با استفاده از ارقام مختلف توسط کامپیوتر در درون این کدهای رقمی/کامپیوتر به صورت عددهای «رنگ RGB» در تصویر حک می شد. نرم افزار پنهان نگار، رقم های کد گذاری شده مربوط به پیام مخفی را در داخل عکس اولیه به طرز خاصی می پیچاند. تنها دارنده همان نرم افزار مخصوص می تواند پیام مخفی را از کدهای رقمی مربوط به رنگ عکس استخراج کند. مهم ترین جنبه این فناوری، پنهان ماندن از ردیابی دشمن است، طوری که روشنایی و رنگ آمیزی پیکسل های مختلف در تصویر اولیه به طرز دقیق و موشکافانه تغییر کند که با چشم غیرمسلح قابل رویت نباشد، فایل های به دست آمده از کامپیوترهای جاسوسان روسی، لینک هایی به وب سایت های مختلف دارند که در آن ها عکس های پنهان نگاری شده موجود است.

رادیو موج کوتاه
 

هرچند جاسوسان روس، از فناوری های نوین قرن بیست و یکمی استفاده می کردند اما آنها از تکنولوژی رادیو موج کوتاه که از دهه 1950 در دسترس بوده، هم غافل نبودند. در گزارش شنود اف بی آی از خانه سیتنیا و ریچارد مورفی در نیویورک، آمده که «صدای تیک -تیک الکترونیکی» می آمده است. مخابره پیام از مسکو به جاسوسان، صدایی شبیه صدای کدهای مورس داشته ،اما امکان هم دارد که این صدای تیک -تیک ،یک پیام بسیار کوتاه پیوسته الکترونیکی از ارقام کدگذاری شده باشد که با کامپیوتر تبدل به صدا می شوند. مخابره این پیام پیوسته از ارقام کدگذاری شده احتمالا در تاریخ ،زمان و فرنکاس معینی صورت می گرفته که یافتن این پیام ها توسط مقامات امنیتی را دشوار می کرده، البته مگر اینکه ماموران امنیتی مشغول شنود مکالمات خانه جاسوسان باشند!

آنا چپمن
 

چپمن پس از جاسوسی برای روس ها از خاک آمریکا اخراج شد وحالا مدل عکاسی برای مجلات مد شده است.

جوهر نامرئی
 

ایده جوهر نامرئی هم راهکاری تازه نیست اما اگر رفتار جاسوسان روس گرفتار در آمریکا را ملاک قرار دهیم،گویا جوهر نامرئی هنوز از شیوه های مورد علاقه است .در شنودهای اف بی آی از خانه ای در نیویورک ،کلمه «نامرئی » شنیده می شود که در ادامه گفت و گویی درباره انتقال چیزی به کسی در کتابی شنیده می شود. این گفت و گو مربوط به برنامه ریزی برای سفر به کشوری نامعین درآمریکا ی جنوبی بوده است و امکان دارد این اطلاعات در آنجا به مامور روس دیگری یا گرداننده دیگری منتقل می شده است.در مدارکی که اف بی آی به دادگاه داده ،هیچ جزئیاتی درباره اینکه دقیقا چه نوع جوهر نامرئی توسط جاسوس های روس استفاده می شده، نیامده .بنابراین اگر اف بی آی از طیف و خاصیت این جوهر نامرئی آگاهی دارد، این اطلاعات را پنهان نگه داشته است .بیشتر این جوهر ها بعد از خشک شدن نامرئی شده و سپس انفعالات خاصی جوهر را دوباره نمایان می کنند. مثلا آب لیمو جوهری است نامرئی که زیر گرمای لامپ یا شمع، دوباره نمایان می شود.

جاسوس وای فای
 

اگر شما در مکان عمومی هستید و نیاز به اینترنت دارید معمولا از وای فای مکان های مخصوص و لپ تاپ خود استفاده می کنید. اما آنا چپمن که معمولا در کافه ها یا کتابفروشی های منهتن می نشست معمولا لپ تاپ اش را به وای فای مشترکی که یک نفر دیگر هم می توانسته در آن شریک باشد، وصل می کرد. نفر دیگر هم کسی نبوده جز یک مامور مخفی روسیه ،نرم افزار های طراحی شده برای این کار اطلاعات و فایل های مربوطه را از لپ تاپ چپمن به لپ تاپ مامور روس انتقال می دادند. استیو بلووین استاد علوم کامپیوتر دانشگاه کلمبیا می گوید:«من دقیقا نمی دانم که آنا چپمن از چه مدل لپ تاپی استفاده می کرده اما معمولا با وای فای هر لپ تاپی می توان یک شبکه فرمان های عمومی (adhoc)قابل اتصال راه انداخت که امنیت بیشتری نسبت به اینترنت دارد.»

انگیزه های یک مامور امنیتی خارجی
 

الان دیگر انگیزه های اشخاص برای انتخاب شغل شریف جاسوسی، خیلی با قبل فرق کرده، مخصوصا در دوره جنگ سرد، فعالیت های امنیتی مخفیانه و جاسوسی عموما دلایل سیاسی یا حتی ایدئولوژیک داشتند.حتی خبرچین های پایین تر وافسران بالا دست جاسوسان هم چنین دلایلی برای خود داشتند. اما «جاسوسان روسی که اخیرا آمریکا گرفته، کاملا با گروه های قبلی جاسوسان روس[ دوران اتحاد شوروی] فرق دارند.» این جمله مال یک متخصص روان شناسی جاسوسی است که نمی خواهد نامش فاش شود و ما او را با نام مستعار «دکتر وی» صدا می کنیم:«من صرفا می خواهم چند سالی بیشتر عمر کنم». خواست شوخی کند! ایدئولوژی دیگر در دنیای جاسوسان امروزی مهم نیست. «این تغییر در اواخر دهه 1980 صورت گرفت که جاسوسی و مخبری امنیتی از مساله ای سیاسی تبدیل به مساله ای اقتصادی شد و جاسوسان پس از این دوره برای مسائل مادی کار کردند.این روزها هنوز هم اقتصاد انگیزه اصلی فعالیت های جاسوسی است.جاسوسان روسی که به تازگی دستگیر شدند، طوری به قضیه نگاه می کردند که انگار این فعالیت ها ،صرفا شغل شان، است.آنها را اس وی آر استخدام و تربیت کرده که کارشان را بکنند. ماموریت ویژه شان هم ورود به فعالیت های اجتماعی محلی و ایجاد روابط شخصی با افراد بود.»
دکتر وی که یک روان شناس بالینی است، ده سال از عمر خود را صرف تهیه ،تنظیم و نوشتن ارزیابی های روان شناسانه از رهبران سیاسی جهان کرده است .همچنین دکتر وی آزمونهای روانشناسی مأموران تازه استخدام شده امنیتی آمریکا را می نویسد.او می گوید که شغل جاسوسی پیشنهاد جذابی برای این جاسوسان روس که اخیراً دستگیر شدند، بوده است:«از مزایای این شغل ، زندگی در غرب- آمریکا- و داشتن زندگی ای آزاد و مرفه که مخارج آن توسط سرویس های امنیتی روسیه تامین می شود ،بوده است .»

شاخص های جاسوس مجرب
 

یک جاسوس ایده آل از شخصیت جیمز باند داستان های ایان فلمینگ، فاصله زیادی دارد، دکتر وی می گوید:افرادی جاسوس های خوبی می شوند که محتاط اند و توی دردسر نمی افتند. جیمز باند یک نسخه (ورژن)تحت هالیوود جاسوس های واقعی است.وقتی که سیستم امنیتی نیروی زیاد و سرمایه مادی قابل توجهی را صرف تربیت این مامورین می کند، هر رفتار ناشایست احتمالی که منجر به اخراج آنها از کشوری که درآن ماموریت دارند و بازگشت شان به خانه شود، اصلا مطلوب نیست.»انعطاف پذیری هم شاخص بسیار مهمی است .«فردی برای این شغل مطلوب است که به راحتی می تواند خودش را در کشور خارجی تطبیق دهد». یک جاسوس نباید طوری حرف بزند که لو برود؛ مثلا هوس کند که بگوید:«یادش به خیر! از آخرین باری که مسکو بودم، دیگه برف درست و حسابی به چشمام ندیدم.» جاسوس باید به اندازه کافی برون گرا هم باشد. کسی که زیاد درون گراست ،نمی تواند با دیگران روابط مورد نیاز این شغل را ایجاد کند.البته دکتر وی می گوید:«شما نمی خواهید جاسوسی که استخدام کرده اید، زیادی اجتماعی باشد که ایجاد مشکل کند؛ مثلا آنا چپمن، خانم جوان ،میان این ده جاسوس روس، یک مقدار زیاد از حد اجتماعی بود!با بالاترین افراد مرفه ترین طبقه اجتماعی و اعیان نیویورک معاشرت داشت و عکس های او همه جا در شبکه های اجتماعی پیدا می شد. آن قدر برون گرا بودن که باعث شود توجه مأموران به جاسوس جلب شود، اصلا خوب نیست و احتمالا مامور را به دردسر می اندازد. خود این میزان برون گرایی /درون گرایی یک مولفه بسیار مهم است.جاسوس نباید قمار باز ،الکلی یا اهل ریسک باشد.»آمادگی واکنش ذهنی سریع بسیار مفید است .«یک جاسوس باید هرآن توان حفظ اسم، شماره شناسایی و هویت جدید برای خود را داشته باشد. تا حدی که اگر کسی احیانا نام حقیقی را صدا کرد، آن قدر بر ناخود آگاهش مسلط باشد که سرش را برنگرداند و گرنه کار تمام است و لو رفته».


منبع: نشریه دانستنیها شماره 20